ساسانیان
پایتخت : تیسفون، استخر
زبان(ها) : پهلوی
دین : مزدیسنا (دین رسمی),، مسیحیت، یهودیت، کیش مزدکی، مانوی، بوداییگری
دولت : شاهنشاهی
شاهنشاه
۲۲۴-۲۴۱/۴۲ اردشیر بابکان (نخستین)
۶۳۲-۶۵۱ یزدگرد سوم (انجامین)
تاریخچه
تأسیس : ۲۲۴
اشغال ایران به دست عربها ۶۵۱ میلادی
جمعیت
حدود ۶۲۱ ۳۱٬۷۰۰٬۰۰۰
امپراطوری ساسانیان نام خاندان شاهنشاهی ایرانی است که از سال ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی (۴۲۷ سال) بر ایران فرمانروایی کردند؛ بنیان این شاهنشاهی یکپارچه را اردشیر (یا ارتخشتره؛ از ارت: مقدس، و خشتره: شهریار) بنا کرد. دودمان ساسانی آخرین دودمان پیش از دوره اسلامی در ایران بودند. شاهنشاهان ساسانی که ریشهشان از استان پارس بود ، بر پهنه بزرگی از آسیای باختری چیرگی یافته، گستره فرمانروایی خود؛ کشور ایران (به پهلوی کتیبهای a y r a n sh t r y ) را برای نخستین بار پس از هخامنشیان، یکپارچه ساخته و زیر فرمان تنها یک دولت شاهنشاهی آوردند. پایتخت ایران در این دوره، شهر تیسفون در نزدیکی بغداد (آن زمان نام روستایی کوچک در نزدیکی تیسفون بوده؛ که نامش به ظاهر، از یکی از نامهای بغ داد یا بخشوده خدا؛ و یا باغِ داد دوره ساسانی ریشه گرفته بوده)، در عراق امروزی بود.
نام «ساسانیان» از «ساسان» گرفته شده، که اردشیر از نوادگان اوست و داریوش سوم هخامنشی (دارایِ دارایان) را از نیاکان او دانستهاند. نخست کارنامه اردشیر بابکان به این نسبت گواهی داده و بازهم به نوشته شاهنامه، ساسان پدر اردشیر، چوپانی بود از بازماندگان دارا که در فارس میزیست. اردشیر در دستگاه بابک که موبد آتشکده آناهیتا، همچنین شهردار و مرزبان پارس بود، پرورش یافت ، ولی درباره نسبت او با بابک اختلاف وجود دارد. او به گواهی بسیاری از تاریخی نویسان، مردی نیرومند و دلیر بود که سرانجام بر اردوان پنجم اشکانی در دشت هرمزگان پیروز شده و تسخیر سرزمینی که خود به آن ایران میگفت را آغاز کرد.
ساسانیان رفتهرفته توانمندتر شده، هویت فرهنگی، نظامی و مذهبی ایرانشهر را نزدیک به چهارصد سال گسترش داده و مرزها را تا سالهای پایانی برپاییشان، به گستره امپراتوری هخامنشی نزدیکتر کردند، هرچند که با گذشت زمان، دستگاه مذهبی در کار کشورداری و دربار نفوذ بسیار نمود و نبردهای چندین ساله با رومیان نیز، کشور را فرسودند. پرده پایانی شاهنشاهیِ ایرانشهرِ ساسانی، در پایان دوره خسرو پرویز (به پهلوی: ابرویز) با پیروزی سپاه ایران در نبرد اورشلیم (در شاهنامه: گنگ دژ هودخ) فرو افتاد. پیروزی در این نبرد ۲۱ روزه به فرماندهی شهربراز سردار خسرو، و با یاری جنگ افزارهای سنگین و دژکوب و منجنیق ، همراه شد با فرستادن چلیپای ترسایان (صلیب اصلی مسیح) از اورشلیم به پایتخت ایران. اما این رویداد خشم رومیان مسیحی را به دلیل بیاحترامی به چلیپای مسیح برانگیخت؛ نبردهایی به شکست و پَس نشینی سپاه ایران انجامید و سرانجام خسروپرویز، شاه نیرومند و با ارادهای که با وجود اشتباهها و معایبش، در دوران پادشاهی خود جلوی زیادهخواهی بزرگان را گرفته بود ، با خشم بزرگان بخاطر شکستها، به ظاهر با مکر و دسیسه از سوی برخی سپاهیان، و با همکاری پسرش شیرویه (قباد دوم) کشته شد.
با مرگ خسرو، و در پی آن مرگ شک برانگیز قباد (که بسیاری از برادران خود را کشت)، در زمانی کمتر از شش ماه، چرخهای مرگبار از کینه توزی، جاه طلبی و خونخواهی آغاز شد و به فروپاشی دستگاه ساسانی انجامید. بسیاری از بزرگان و ارتشیان کشته شده تا آنجا که در نبود مردان خاندان شاهی، پوران دختر خسرو پرویز و پس از او، آزرمیدخت، خواهر پوراندخت را به شاهی برگزیدند. با گزینشهای پیدرپی و برگزیدن بیش از ده شاهنشاه در مدت چهار سال، یزدگرد سوم از سوی بزرگان استخر برگزیده شد ولی چون نسبتی نزدیک با شاه نداشت محبوبیتی نیافت. سرانجام لشکر خلیفه عمرابن الخطاب آگاه از ناتوانی مرزبانان، رفته رفته به کشور نفوذ کرد. بازمانده سپاه ایران در نبرد جسر (یا نبرد پل) پیروز شده، ولی دو نبرد سرنوشت سازِ قادسیه و جنگ نهاوند با پیروزی اعراب پایان یافتند و پس از سقوط نهاوند دیگر ایران نتوانست انسجام خود را دوباره بدست آورد و همه شهرهای ایران یکی پس از دیگری بدست عرب افتاد. پایتخت ایران، شهر تیسفون (به عربی مدائن) در ۶۳۷ میلادی به دست اعراب افتاد، یزدگرد سوم با سرنوشتی نامعلوم گریخت و اثری از او نماند؛ به گمان برخی تاریخ نگاران، آسیابانی از مرو او را بخاطر جامه زربفتاش کشت. با مرگ یزدگرد به سال ۶۵۱ میلادی، شاهنشاهی ساسانی پایان یافت، هرچند که بازماندگان خاندان شاهی در ایران، یا گریختگان به چین، از جمله پیروز پسر یزدگرد؛ برای استقلال دوباره ایرانشهر از خلافت عمر بسیار کوشیدند.
این باور و این دید ایرانشهری یا منش ایرانشهری یا ایرانی از دوره ساسانی سرچشمه گرفتهاست... ساسانیان اولین سلسلهای در ایران هستند که ایده ایرانشهر را به عنوان یک ایده سیاسی و هویت فرهنگی ایرانیان برپا میکنند. مهمترین میراث ساسانیان این است که ما اکنون ۱۸۰۰ سال است با این ایده زندگی میکنیم. ما پیدایش این ایده را مدیون ساسانیان هستیم.
تورج دریایی، استاد رشته ایرانشناسی در دانشگاه کالیفرنیا در ارواین، و نویسنده کتاب "ایران ساسانی: ظهور و سقوط یک امپراتوری" به زبان انگلیسی، میگوید که میراث ساسانیان برای ایران بسیار بزرگتر از شکست در برابر اعراب است. میراث مهمی که ساسانیان برای ایران به جا گذاشتند، به گفته او، شکل گیری مفهوم ایران به عنوان یک فرهنگ و ملت است. یکی از عناصر مهم شکل گیری این مفهوم پیدایش خداینامه در زمان ساسانیان است. این همان کتابی است که شاهنامه از آن سرچشمه گرفتهاست. آقای دریایی میگوید: "اهمیت دیگر ساسانیان این است که در زمان خسرو انوشیروان در همان قرن سوم، تاریخ ملی ایران به نام خداینامه تدوین میشود. و آن تاریخ و یادی است از گذشته، آنچه که ایرانیان بودند، از کجا آمدند، چگونه جهان آغاز شد، تا زمان فروپاشی شاهنشاهی ساسانی.
جامعه ساسانی
نوشتار اصلی: جایگاه زن در ایران باستان
جامعه ساسانی در سطح وسیعی یک جامعه طبقاتی است. پس از شاهنشاه طبقه بالای اجتماع شامل اشراف و نجیب زادگانی بودند که برتری خاندان ساسان را به عنوان خاندان شاهی به رسمیت میشناختند بررسی منابع نوشتاری دوران ساسانی بویژه متون حقوقی و قانونی و حتی شواهد مادی مانند هنرهای تصویری نشان میدهد که«جامعه ساسانی اجتماعی دودمانی است» که بر اساس نظام پدرتباری سازماندهی شدهاست. در سیستمهای پدر تبار«مسن ترین مرد خانواده معمولا با اقتدار بر این گونه خانواده فرمان میراند و مهمترین تصمیمها را میگیرد. خانواده شوهر(در مورد ازدواج اعضای زن خانواده) معمولا خانواده مسلط است» .«خانواده بخشی از واحدهای پدری بزرگتری محسوب میشد که با واژههای تخم، ناف و گوهر شناخته میشدو ممکن بود ابعاد و اندازههای گونان داشته باشد» .
نظام پدرتباری برپایه ساختار جنسیتی جامعه استوار است.«نظام جنسیت میتواند به منزله یک اصل مرکزی در ایجاد تمایزات اجتماعی عمل کند» .“تفاوتهای مبتنی برجنسیت یک جنبه مهم و قابل توجه از پیچیدگی اجتماعی جوامع را شکل میدهند” . در ایران عصر ساسانی داشتن جنسیت مذکر به خودی خود یک امتیاز محسوب میشود و مردان بر زنان برتری دارند. نظام پدرتباری تمام ابعاد اجتماعی و سیاسی جامعه ساسانی را تحت تاثیر قرار میدهد و بصورت یک اصل سازماندهی کننده عمل میکند. بازتاب این نظام در مواردی مانند حق ارث، جانشینی، قیمومیت و سرپرستی خانواده. نام گذاری و ثبت اسناد و حتی نوشته سنگ قبرها ، ازدواج(اعم از ازدواج مجدد یا چند همسری) و مشارکت اجتماعی و امکان دستیابی به فرصتهای پیشرفت یا کسب قدرت سیاسی نمود مییابد. مشارکت محدود زنان در امور سیاسی (تنها در نبود کاندیدای مرد) و بازنمایی محدود زنان در مواد فرهنگی این دوران(بویژه هنرهای تصویری که آشکارا ماهیتی سیاسی دارند و مریوط به خاندان حاکم میباشند).
ادبیات ساسانی
نگاشتهها و نوشتههایی که از روزگار ساسانیان برجای مانده، تنها به زبان پارسی میانه که از دیرباز زبان پهلوی خوانده شده، نیست. به زبانهای پارتی یا زبان پهلوانیک و زبان سغدی و زبان خوارزمی و زبان ختنی و زبان طخاری نیز آثاری برجا ماندهاست.
سکه های ساسانی
بر روی سکه های ساسانی طرح نیم تنه ی رو به راست پادشاهان با تاج مخصوص هر شاه ترسیم شده و پیرامون چهره با خط پهلوی ساسانی نام و القاب شاه نوشته شده است.
از شاخصه های سکه های ساسانی طرح آتشدان در پشت سکه ها است که پیکره دو نفر در دو طرف آن دیده می شود. در پشت و روی و حاشیه نقوش سکه ها نام شاه و نام محل ضرب سکه به خط پهلوی ساسانی نگاشته شده است.
به سکه های طلای ساسانی که وزنی معادل 7 گرم داشت دینار می گفتند.در دوره ساسانی سکه ها عموما از جنس نقره بود با واحد پولی درم وزنی معادل 4 گرم داشت و سکه های بسیار کوچک سیمین با وزنی معادل یک ششم درم به دانگ مشهور بود و به سکه های مسین و سربی ساسانی که وزن های مختلف تولید می شد پشیز می گفتند. سکه ها در اندازه چهار درمی 16گرم و نیم درمی حدود 2گرم نیز ضرب می گردید.
اردشیر یکم (اردشیر بابکان) ( 8 تیپ معرفی شده است)
شاپور یکم ( 3 تیپ معرفی شده است)
بهرام دوم ( 11 تیپ معرفی شده است)
هرمز دوم ( 1 تیپ معرفی شده است)
شاپور دوم ( 4 تیپ معرفی شده است)
اردشیر دوم ( 1 تیپ معرفی شده است)
یزدگرد یکم ( 1 تیپ معرفی شده است)
پیروز یکم ( 3 تیپ معرفی شده است)
قباد یکم ( 5 تیپ معرفی شده است)
خسرو یکم (خسرو انوشیروان) ( 2 تیپ معرفی شده است)
هرمز چهارم (ترک زاد) ( 1 تیپ معرفی شده است)
خسرو دوم (خسرو پرویز) ( 3 تیپ معرفی شده است)
یزدگرد سوم ( 2 تیپ معرفی شده است)
|